آشنایی با مراحل رشد جسمی و ذهنی کودکان و نوجوانان (1)
10 شهریور 1398
بدون نظر
10 دقیقه
8 بازدید
یکی از مصادیق تغییر و تحول، رشد و نمو است که جزء جداییناپذیر وجودی موجودات محسوب میشود. متخصصان تعاریف مختلفی از رشد ارائه دادهاند، یکی از این تعاریف عبارت است از: همهی تغییرات و تحولات جسمی روانی که از زمان تشکیل اولین سلول جنین تا هنگام مرگ در انسان روی میدهد. رشد حرکتی مستمر، دائمی و پیوسته است که گاهی آهسته و زمانی همراه با جوشوخروش است. با این تعریف از رشد، اکنون به بررسی رشد جسمانی، شناختی، عاطفی و اخلاقی کودکان از سهسالگی تا اواخر کودکی یعنی 12 سالگی میپردازیم.
مراحل رشد کودک و نوجوان بر اساس سن
تغییر و تحولات رشدی کودکان میتواند از یک تا شش ماه با یکدیگر متفاوت باشد و در عین این تفاوت، بازهم طبیعی و سالم باشند. آنچه مهم است، توجه به سلامت جسمانی - ذهنی هر کودک نسبت به خود او است که میتواند سرعت روند رشد او را تعیین کند.
در یک نگاه، ابعاد رشد و تکامل در سه دسته تقسیم بندی می شود : رشد بدنی، رشد شناختی، رشد عاطفی – اجتماعی. رشد و تکامل بدنی زودتر از رشد و تکامل سایر جنبههای انسان احساس میشود و کودک تغییرات بدنی خود را بهزودی میفهمد و خود را با دیگران مقایسه میکند و همین مقایسه و نظر او درباره بدن و فعالیتهای بدنی خویش در فعالیتهای روانی او نیز، مؤثر است؛ بنابراین برای شناخت رفتار شخص پیش از هر چیز باید وضع بدنی او را مطالعه کرد. رشد بدنی با نظم خاصی انجام میگیرد و سرعت این رشد برحسب سن کودک فرق میکند و رشد هر عضوی نیز، سرعت خاص خود را دارد.
هرچند زمان لازم برای کامل کردن رشد و تکامل خصایص هر مرحله، در هر فرد با دیگری فرق میکند ولی جز در حالات استثنایی، رشد و نمو فرد تقریباً در ۲۱ سالگی به حد نهایی خود میرسد. ناتوانی شخص در پیمودن همه مراحل رشد و تکامل غالباً به پایین بودن سطح هوش او بستگی دارد. همچنین نبودن بهداشت، محیط نامساعد، فقدان محرک برای رشد و نمو و عوامل متعدد دیگر نیز درجه طبیعی رشد و تکامل را به تعویق میاندازند، اما تأثیر اینگونه عوامل غالباً موقت خواهد بود.
رشد کودکان در 2 تا 3 سالگی
با توجه به رشد سریع مغز در کودک و ویژگیهای رشدی او در سه سال اولیه عمر میتوان مهارتهای مختلفی را از دو تا سهسالگی در کودک پرورش داد.
رشد ذهنی
گنجینه لغات، نامها و اشیاء در ذهن کودک دوساله بهسرعت در حال افزایش است. او میتواند خصوصیات افراد آشنا را شرح دهد و آنها را شناسایی کند. میتواند فرمانهای پیچیده را اجرا کند و چیزی را که قبلاً با آن بازی کرده است، پیدا کند. او بدون وقفه، صحبت و گاهی پرسش میکند. کودک در دو و نیم سالگی شروع به اضافه کردن جزئیات به مفاهیم کلی میکند؛ مثلاً اسب، دم درازی دارد. او یک یا دو شعر کودکانه یاد گرفته است و میتواند آنها را در کتابش پیدا کند. رنگهای بیشتری را میشناسد و چند عدد را میداند و احتمالاً میتواند تا سه بشمارد. او نام خود را بلد است. شروع به «چرا» گفتن کرده است و چیزهایی مانند «نه»، «نمی خوام»، «نمی تونم» را به زبان میآورد.
رشد حرکتی
کودک در دوسالگی شروع به کسب هماهنگی عضلانی کرده، از حرکات چرخشی لذت میبرد و میتواند بهراحتی چمباتمه بزند. او میتواند بدود ولی قادر نیست سرعت خود را کاهش دهد یا کنجها را دور بزند، پس انتظار نداشته باشید بهراحتی دور کنجها بدود یا توقف کند. عضلات کنترلکننده دویدن و دور زدن هنوز به اندازه کافی نیرومند نشدهاند. کودک در دو و نیم سالگی میتواند بپرد و پاهای خود را از زمین جدا کند و نیز میتواند روی سرپنجه راه برود. او به اندازه کافی در نگهداشتن خود بر روی پاهایش تسلط دارد بهطوریکه یک برادر با خواهر کوچکترش را روی پاهایش بنشاند.
رشد مهارتهای دستی
کودک در حدود دو تا دو و نیم سالگی میتواند برجی با چهار تا هشت مکعب بسازد. در این سن کودک میتواند صفحات کتاب را یکییکی ورق بزند و جورابها، کفشها و دستکشهایش را بپوشد. او میتواند با چرخاندن در بطریهای نیمهباز را باز کند، زیپ را باز و بسته کند و مداد را بهصورت هدفدارتری روی کاغذ بکشد. نقاشیهای او نیز گویاتر شده است.
مهارتهای دستی کودک در دو و نیم سالگی به این صورت است که میتواند دانههایی مانند تسبیح را به نخ بکشد و دکمهای را که محل آن مناسب باشد و سوراخ دکمه نیز شل باشد ببندد؛ بنابراین او میتواند شلوار، شلوارک، جلیقه و گاهی پیراهن خود را به تن کند و درآورد.
رشد اجتماعی
کودک از دو تا دو و نیم سالگی ممکن است از شریک شدن با بقیه اکراه داشته باشد و احساس رقابت در او دیده میشود. او سعی میکند خواست خود را به دیگران تحمیل کند. دوست دارد مستقل باشد ولی درعینحال تائید بزرگترها را نیز میطلبد. ممکن است نسبت به اعمال قدرت با کجخلقی کردن واکنش نشان دهد که باید نادیده گرفت.
رشد کنترل مدفوع
بیشتر کودکان بین ۲ تا ۳ سالگی آمادگی پذیرش کنترل ادرار و مدفوع را در روز و شب به دست میآورند ولى تعداد کمی نیز دیرتر به این آمادگی میرسند. کنترل مدفوع معمولاً قبل از کنترل ادرار حاصل میشود، ولی زمان به دست آوردن کنترل مدفوع متغیرتر است. برخی کودکان بهآرامی از مرحله دفع بیاختیار مدفوع پس از هر وعده غذا، به مرحله دفع ارادی آن که کاملاً در کنترل آنهاست، عبور میکنند. بعضی کودکان نیز (بهخصوص پسرها) ممکن است تا پس از دوسالگی هیچ نشانهای از کنترل مدفوع نشان ندهند. محدوده زمانی وسیع دیگری نیز، یعنی از دوازدهماهگی تا دو و نیم سالگی، وجود دارد که طی آن کودکان ممکن است با مدفوع خود بازی کنند یا آن را به اطراف بمالند. علت این کار این است که کودکان مجذوب آنچه از بدنشان خارج میشود، میشوند و این دلیلی بر کثیف بودن کودک نیست؛ بنابراین این موضوع را به یاد داشته باشید و اقدامی معقول انجام دهید.
رشد گفتاری
اصول اساسی زبان، جزئی از ساختار مغزی همه کودکان است. یک کودک ناشنوا در همان سنی شروع به صدا درآوردن میکند که یک کودک شنوا، بنابراین تحریک شنوایی برای رشد زبانی ضروری نیست. برخی نظریهپردازان بر این عقیدهاند که یک دستگاه فراگیری زبان در جایی از مغز ما وجود دارد که زبانآموزی را اجتنابناپذیر میکند. زبان و گفتار ارتباط نزدیکی باهم دارند. میتوانیم زبان را بهعنوان اصطلاح کلی برای نمادهای کلامی و گفتار را بهعنوان ابزار بیان آن تعریف کنیم. هر دو آنها بازتاب نیاز غریزی بشر به برقراری ارتباط هستند. این نیاز در کودکان خردسال که در پاسخ به ارتباط کلامی، بدن و دهان خود را به حرکت درمیآورند، مشهود است. کودکی که در شش هفتگی است غالباً میتواند نوعی «گفتوگو» را با مخاطب انجام دهد، زیرا یاد گرفته است که صداها و حرکات جسمانی سبب پاسخ از طرف مقابل میشوند.
ما میل و توانایی اطفال خردسال برای تقلید کردن را دست کم میگیریم. اگر زیاد با کودک صحبت کنیم، او حتی در سن هشت هفتگی شروع به تقلید از صداها میکند و بهاینترتیب اولین قدم عمده بهسوی فراگیری گفتار را برمیدارد. درنتیجه والدین باید کودکان خود را با استفاده از صحبت کردن، آواز خواندن، شعر، بیان وقایع و گفتوگوهای خاص، احاطه کنند. تکیه کردن روی کلمات، استفاده از آهنگ در کلام و تکرار صداهای ساده به مغز کودک کمک میکند میلیونها پیوند عصبی لازم برای رشد گفتاری را بسازد.
در تمام طول زندگی، زبان ارتباط تنگاتنگی با عواطف دارد. کودکانی که از محبت نامشروط برخوردارند و زیاد در آغوش گرفته میشوند، نسبت به آنهایی که محبت آشکار به آنها ابراز نمیشود، شانس بیشتری برای یادگیری زبان دارند. گفتوگو کردن یک بازی است که بچهها انجام دادن آن را دوست دارند. قواعد این بازی را از روز اول تولد به کودک خود بیاموزید تا زندگی بهتری داشته باشید.
از دو تا سهسالگی، کودک حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ کلمه فراگرفته است و ممکن است به مدت طولانی بهتنهایی حرف بزند. او با اطمینان، از زبان استفاده میکند و به لغات جدید علاقه نشان میدهد. وقتیکه برای او دلیل میآورید، گوش میکند و گستره توجه او هرروز وسیعتر و طولانیتر میشود. تسلط او بر گفتار در حال افزایش است هرچند کلمات را بد تلفظ میکند، بعضی حروف را بهجای حروف دیگر به کار میبرد و بهاحتمالزیاد نوک زبانی صحبت میکند.
او شروع به کسب عاداتی در رابطه با زبان کرده است. مثلاً یک داستان را بارها و بارها گوش میکند. به داستانهای پیچیده و گوش دادن به گفتوگوی بزرگترها علاقه دارد. او ممکن است در یک جمله واحد از یک موضوع به موضوع دیگر بپرد.
کودک در دو تا سهسالگی از حرف «واو» برای ربط دادن مفاهیم استفاده میکند. او همچنین معنی ضمیرهایی مثل «من»، «تو»، «او» را میفهمد و بهدرستی از آنها استفاده میکند. بهتدریج که مفهوم گذشته، حال و آینده را درک میکند، بسیاری از کلماتی که با زمان سروکار دارند در صحبتهای او به چشم میخورند.
رشد کودکان در سه تا چهارسالگی
رشد اجتماعی
کودک در سهسالگی مستقلتر و برخورد او با کودکان دیگر دوستانهتر شده است. دوست دارد در فعالیتهای بزرگسالان شرکت کند. در این سن است که معمولاً خودخواهی کنار گذاشته میشود و دوستیهای باثبات با سایرین و کودکان شکل میگیرد. او وقتی شاهد ناراحتی کسی است با او هم دردی میکند و سخاوتمندتر نیز شده است.
رشد مهارتهای دستی
کودک سهساله میتواند یک تصویر قابل تشخیص بکشد، مثلاً آدمی با سر و بعضی اعضای صورت بکشد. میتواند دکمههایش را بهتنهایی ببندد و باز کند و بنابراین در صورت تمایل لباسهای خود را بهطور کامل بپوشد یا از تن درآورد. او میتواند برجی به ارتفاع ۹ مکعب بسازد. همچنین شروع به استفاده از قیچی کرده است که پیشرفت بسیار مهمی ازنظر هماهنگی مغز با عضلات و مهارت دستی محسوب میشود. راحت با قاشق و چنگال غذا میخورد. میتواند دستهایش را بشوید.
رشد حرکتی
کودک در این سن بسیار چالاکتر شده است. او میتواند با گذاشتن هر پا روی یک پله از پلهها بالا برود، از روی پله آخر به پایین بپرد، لحظهای روی یک پا بایستد، دستهایش را مانند بزرگسالان هنگام راه رفتن تاب بدهد و میتواند سهچرخه سوار شود.
رشد حسی
حواس کودک در سهسالگی فعال است و او را در دریافت و تفسیر محرکها یاری میدهد. رشد عصبی – عضلانی موجب تحرک کودک در زمینههای متعدد میشود و سپس تمرین و تکرار، حرکات را بهبود میبخشد. او میتواند یک ورق کاغذ را بهطور افقی یا عمودی تا کند. کودک سهساله، محرکها را بهصورت کل دریافت میکند. هنوز تشخیص بالا و پایین و چپ و راست برایش مشکل است؛ ازاینرو، نمیتواند تفاوت بین دو مثلث را که قاعده یکی بالا و دیگری پایین باشد تشخیص دهد.
رشد ذهنی
کودک در سهسالگی بدون وقفه پرسش میکند، «چی؟»، «کجا؟»، «چطور؟»، «چرا؟». او میتواند تا ده بشمارد. بازیهای مربوط به زندگی واقعی را دوست دارد و میتواند به تن عروسکش لباس بپوشاند. حافظه خوبی دارد و به گذشته اشاره میکند. او از جنسیت خودآگاهی دارد.
رشد زبان
کودک در سه تا چهارسالگی به زبان مسلط شده است و با اطمینان از آن استفاده میکند. او لغات جدید را دوست دارد و استفاده از آنها را تمرین میکند. او متوجه شده است که قادر است با استفاده از زبان، روی دیگران مقداری کنترل داشته باشد، بنابراین شروع به استفاده از عبارات امری (برایم بیاور)، ترغیبی (میشه کمی بستنی بخورم؟) و همکاری (سعی میکنم) میکند. کودک شروع به استفاده از شکلهای جالب افعال مثل (کاش می تونستم یه بستنی بخورم) کرده است و مفهوم امکان و احتمال را میفهمد (شاید برم پیش مادربزرگ، شاید بارون بباره، شاید بستنی بخریم)
دستور زبان او بهسرعت در حال پیشرفت است. بهعنوانمثال اگر چیزی در گذشته اتفاق افتاده باشد سعی میکند از زمان گذشته استفاده کند؛ «مامان غذا پخت»، «من اونجا رفتم» و صفات تفضیلی میسازد، هرچند با اشتباه (خوبتر، بهترتر). او دوست دارد با پرسشهایی مثل «چطور؟»، «چرا؟»، «کی؟» گفتوگو را طولانیتر کند. از لغات عامیانه و بیمعنی استفاده میکند و ممکن است خودش کلماتی مخصوص به خود بسازد (بریم مغازه ساندویچ خوری).
رشد کودکان در چهار تا پنجسالگی
رشد اجتماعی
کودکان چهارساله به موقعیت رهبری در گروه بسیار علاقهمندند. فعالیتها را خودشان آغاز میکنند و خود به برقراری رابطه دوستی و واکنش نسبت به یکدیگر میپردازند. به کشمکش، کلنجار رفتن و ناسزاگویی به یکدیگر تمایل دارند و با دستور دادن و امر کردن سعی دارند، خود را به همسالانشان بشناسانند. کودکان در این سن به دنیای بازی گام نهادهاند و به نظر میرسد رفتار اجتماعیشان، تحت تأثیر نیاز به تائید خود است. الگوهای تائید خود در محیط خانه و نیز در بازیهای گروهی آشکار میشوند.
کودک چهارساله ازنظر سخنگویی در مرحله پرسش و پاسخ است و از چرا، چگونه، چه و کجا و کلمات استفهامی دیگر در حرفهایش بهره میگیرد و از مصاحبت با بزرگترها نیز لذت میبرد. کودکان در این سن بسیار کنجکاوند و به اکتشاف بسیاری از امور میپردازند. کودک شما ممکن است در این زمینه زیادهروی کرده و پرخاشگری کند. شاید شما احساس کنید که باید او را مهار یا تنبیه کنید. اعمال بیشازحد هر یک از این دو شیوه موجب عدم توازن میشود.
رشد کودکان در پنج تا ششسالگی
رشد جسمی
در پنجسالگی قدرت هماهنگی کودک شما کاملاً شکل گرفته است و او قادر است حرکات بسیاری را انجام دهد. او میتواند روی یک خط مستقیم راه برود، با طی کردن هر پله با یک پا از پلهها پایین برود، یک پا در میان طناببازی کند، با اطمینان بالا برود و از اسباببازیها و بازیهایی با حرکات سریع لذت ببرد.
پنجسالگی نسبت به چهارسالگی دوره پایدارتری است. بدین معنی که در این سن، کودک از همه جهات به توازن و تعادل بیشتری دست مییابد. نسبت به دنیای پیرامونش درک بهتری پیدا میکند. این کودکان به عواقب و پیامدهای رفتارهای ضداجتماعی پی برده و بهطور منطقی و عادلانه آنها را میپذیرند، آنها مستقل و خودکفا هستند و بدون دشواری میتوانند محیط خانه را ترک کنند.
کودک پنجساله میتواند خطوط مستقیم را در تمام جهات بر روی کاغذ بکشد و بهطور مشخص تصویر یک آدمک را رسم کند و فاصله و وزن اشیا را تقریباً حدس بزند. برخی کودکان پنجساله، تفاوت بین حروف وارونه و عادی را بهدرستی نمیتوانند مشخص کنند.
کودکان پیشدبستانی رشد عقلانی خوبی دارند، از خانههای پر از اسباببازی و کتاب برخوردارند. ارتباطشان با والدین صمیمی است. از چیزهای جالب برای دیدن و کارهای جالب برای انجام دادن لذت میبرند. آنها بهتر است کارهای ساده خانه را انجام دهند.
اکثر بچهها در پنجسالگی کنترل ادرار و مدفوع را به دست آوردهاند و خود را کثیف نمیکنند، ولی این موضوع بههیچوجه در مورد تمام بچهها صدق نمیکند.
رشد کودکان در شش تا هفتسالگی
رشد خودآگاهی
کودک در این سن علاقه مند است کارهایش را خوب انجام دهد، خواندن و نوشتن و حساب کردن را میآموزد، محتاطانه عمل میکند، اعتمادبهنفس دارد و میخواهد هر کاری را خودش تجربه کند.
کودکان پس از ورود به مدرسه با یکرشته تکالیف جدید مواجه میشوند اگر بتوانند این تکالیف را انجام بدهند، احساس تسلط و پیشرفت خواهند کرد، اما اگر پشت سر هم شکست بخورند، احساس بیعرضگی و بیکفایتی خواهند کرد. چون آنها در این مقطع هرروز در محیطهای آموزشی و در کنار همسالان هستند، خودشان و تواناییها و رفتارهایشان را با تواناییها و رفتارهای بچههای دیگر مقایسه میکنند. این اطلاعات وارد خودپنداره آنها میشود و تصورشان از خود منفی یا مثبت میشود؛ بنابراین بچهها در این مقطع باید بدانند هر کس نقاط قوت و ضعفی دارد و هرچند همیشه کارهایی وجود دارد که دیگران در آنها بهتر عمل میکنند، ولی بهتر عمل کردن دیگران، دلیل بیکفایتی و بیارزش بودن آنها نیست. بهتر است کودک به این طرز تفکر برسد که «من میتوانم، آنها میتوانند.» با توجه به اینکه بسیاری از بچهها در خانههایی زندگی میکنند که رسیدگی، تقویت و حمایت در آنها خیلی کم است، باید ویژگیهای نمونه خود را بشناسند.
رشد هیجانی
معمولاً این دوران را بهترین سالهای زندگی میدانند. در این دوران، رشد روال کندی دارد و بچهها تجربههای جدید و مهیجی را پشت سر میگذارند؛ تجربههایی مثل پیاده رفتن به خانه مادربزرگ برای اولین بار، دوچرخهسواری یا باشگاه رفتن بعد از مدرسه. اگرچه بعضی از این تجربههای جدید، در بچهها اضطراب و تردید ایجاد میکند، اما آنها در این دوره میتوانند احساسات مثبت زیادی داشته باشند، به شرط آنکه فشارهای وضعیتی، بر احساسات مثبت آنها سایه نیفکند.
کودکان در کنار احساسات عالی ناشی از تجربههای این دوره، احساسات منفی را نیز تجربه میکنند؛ احساساتی مثل شک در انجام دادن کارهای جدید، اضطراب عملکرد در مدرسه یا ترس از ترک محیط امن خانه و گذراندن وقت خود با دوستان. بیشک وجود عوامل وضعیتی مثل تغییر اوضاع خانواده، بدرفتاری والدین و اعتیاد والدین، این احساسات منفی را بیشتر میکند. ازلحاظ رشدی بچهها در این سن در بیان احساسات مشکل پیدا میکنند، زیرا لغات لازم برای بیان احساسات را یاد نگرفتهاند ولی بهتدریج درک آنان از احساسات خودشان و دیگران بیشتر میشود.
کودکان باید بدانند احساس و عمل با یکدیگر رابطه دارد. همچنین باید بدانند بروز دادن احساسات خوب است، ولی نحوه ابراز احساسات میتواند مثبت یا منفی باشد. آموختن راههای صحیح ابراز احساسات منفی، یکی از مهارتهای مهم این مرحله رشد است.
تخیل یکی از خصوصیات بچههای این رده سنی است. با توجه به اینکه کودکان پنج تا ششساله گاهی اوقات نمیتوانند تخیل و واقعیت را از هم جدا کنند، معمولاً از تاریکی میترسند و فکر میکنند اگر بخوابند، هیولاها به آنها حمله میکنند. ترس آنها به موجودات خیالی تعمیم مییابد و تصور میکنند این موجودات منتظر گرفتن آنها هستند. بهطورکلی بچهها در اواخر کلاس اول، این ترسها را پشت سر میگذارند ولی قبل از آن، این ترسها را در حد اعلا دارند. این ترسها بر خواب آنها تأثیر سوء میگذارد و آنها را نسبت به بازی کردن در بیرون بیمیل میکند. کودکان باید بدانند اگرچه ترسهای آنها بهنجار است، ولی میتوانند بر این ترسها غلبه کنند.
رشد اجتماعی
رابطه باهمسالان، اهمیت زیادی برای کودکان دارد. کودکان در جریان تعامل با دیگران، ارزشها، رفتارها و باورهایی را که به عضویت آنان در جامعه کمک میکند یاد میگیرند؛ چون دوستیها نقش بسیار مهمی در زندگی کودکان بازی میکند. آموختن راه و رسم ایجاد روابط خوب، یکی از قسمتهای بسیار مهم رشد است. کودکان در اواسط کودکی ازلحاظ رشد اجتماعی، تغییرات زیادی میکنند. دامنه دوستیهای آنها گسترش مییابد و بیشازپیش به مهارتهای لازم برای دوست شدن و حفظ دوستیها محتاج میشوند. خودمحوری آنها در این مقطع سنی کمتر میشود و مفاهیمی مثل دادوستد را بیشتر درک میکنند. آنها در همکاری و تبادلنظر ماهرتر میشوند و نشانههای اجتماعی را دقیقتر تفسیر میکنند. ولی مهارتهای آنها باید پیوسته تقویت شود. چون در این سن، بگومگو، توهین و فحاشی بیشتر میشود، توجه کردن به تأثیر منفی این رفتارها بر رشد اجتماعی کودکان اهمیت مییابد.
کودکان در هفتسالگی بهتدریج از حالت خودمحوری خارج میشوند و مهارتهای اجتماع پسند بیشتری کسب میکنند.
رشد شناختی
کودکان در این مرحله رشد، اگر موضوعی عینی مطرح شود، منطقیتر فکر میکنند. ولی چون مجبورند در مورد مسائل انتزاعی هم تصمیمگیری و انتخاب کنند، بهتر است به آنها در انتخاب کردن و فرق گذاشتن بین خوب، بد و متوسط (نه خوب - نه بد) کمک کرد.
کودکان بهطور متوسط در ششسالگی به مرحله تمیز میرسند یعنی سن تشخیص. کودکان در این سن خوبی و بدی را میفهمند و پدر و مادر باید به تدریج مسائل خوب و بد و ممنوعیتها را به کودک تفهیم کنند.
اگرچه کودکان بهتدریج عملیات منطقی، بازگشتپذیری و تقابل را میفهمند ولی همیشه از آن استفاده نمیکنند. چون بیشتر وقت خود را در مدرسه و دور از خانه میگذرانند، آموزش پیشبینی پیامدها، به آنها مهم است. چون در این سن آنها در مرحله تفکر عینی هستند، برای آنها راهحلهای مختلف سخت است. درنتیجه توان حل مسئله آنها محدود است. این امر متقابلاً بر ابعاد مختلف آنها تأثیر میگذارد.
کودکان در این دوره بهتدریج منطقیتر فکر میکنند. آنها به اندازه پیشدبستانیها به دنیا نگاه سحرآمیز ندارند. بااینکه آنها در این رده سنی اطلاعات را بهتر جمعآوری و سازمان میکنند ولی با درگیر شدن هرچه بیشتر با محیط و کشف هرچه بیشتر محیط، مشکلات آنها بیشتر خواهد شد.
رشد حرکتی
به موازات رشد عصبی – عضلانی، قدرت بدنی کودک نیز افزایش مییابد و حرکات او هماهنگ و موزون میشود و انجام دادن اعمال پیچیدهتر، بهطور منظم میسر میشود. در حدود ششسالگی، کودک توانایی توپبازی و پرتاب توپ را که به مهارتهای مختلف بینایی و حرکتی نیاز دارد به دست میآورد.
به دلیل عدم احساس خستگی از تکرار عمل و نیز انعطافپذیری بدن، این دوره مهمترین زمان برای آموزش مهارتهای حرکتی نظیر شانه زدن مو، کشیدن تصاویر و خطوط، پریدن از بلندی، ایستادن روی یک پا، چرخیدن دور خود و تا زدن و قیچی کردن کاغذ معرفی شده است. هر چه سن کودک به انتهای این دوره نزدیکتر شود، علاقه او به بازی کردن باهمسالان بیشتر شده، بازیهایش حالت اجتماعی به خود میگیرد. همچنین در این دوره، بازیهای دخترها و پسرها از یکدیگر تفکیک میشود. اکثرا پسرها بازیهای دشوار و دخترها بازیهای ساکت و آرام را ترجیح میدهند.
قدرت هماهنگی کودک در ششسالگی کاملاً شکل گرفته است و او قادر است حرکات بسیاری را انجام دهد. او میتواند روی یک خط مستقیم راه برود، با طی کردن هر پله با یک پا از پلهها پایین برود، یک پا در میان طناببازی کند، با اطمینان بالا برود و از اسباببازیها و بازیهایی با حرکات سريع لذت ببرد.
افتادن دندانها یکی از مهمترین تغییرات بدنی در این مقطع رشد است ولی علاوه بر افتادن دندانها، قد کودکان بهتدریج بلندتر میشود و وزن و قدرت آنها افزایش مییابد. کنترل عضلانی، مهارت، چابکی و هماهنگی آنها نیز بیشتر میشود.
هفته آینده درقسمت دوم این مقاله به رشد جسمی، شناختی و اجتماعی کودکان از 7 سالگی تا 12 سالگی خواهیم پرداخت.
تنظیم و گردآوری: دکتر روزا ابوالقاسم
برای ثبت دیدگاه، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید