آشنایی با مراحل رشد جسمی و ذهنی کودک و نوجوان (2)
17 شهریور 1398
بدون نظر
10 دقیقه
9 بازدید
در قسمت اول این مقاله به مراحل مختلف رشد کودکان تا هفت سالگی پرداختیم در این مقاله به بررسی رشد جسمانی، شناختی، عاطفی و اخلاقی کودک و نوجوان از7 سالگی تا اواخر 12 سالگی میپردازیم .
رشد کودکان در هفت تا هشتسالگی
رشد خودآگاهی
در این سنین ابعاد مختلف شخصیت کودکان متحول میشود. کودکان در این سن از تحول مهارتی خود بیشتر آگاه میشوند و در مورد ظاهر، تواناییها و سایر خصایص خود قضاوت میکنند؛ بنابراین باید به آنها کمک کنیم خودآگاهی خویش در حیطههای مختلف را بیفزایند و یاد بگیرند خود را بپذیرند. کودکان در این مرحله از رشد میتوانند خصوصیات مشهود و عینی خویش را فهرستوار نام ببرند و همینطور که بزرگتر میشوند خصوصیات روانی خود را بیان کنند. خودآگاهی آنها در این دوران بیشتر میشود و چون تفکر آنها شدیداً عینی است، خود را بهصورت خوب یا بد و باعرضه و بیعرضه ارزیابی میکنند. برای آنکه بچهها در این مقطع، تصور مثبت و واقع بینانه از خود داشته باشند باید نقاط قوت و محدودیتهای خود را بپذیرند.
رشد هیجانی
کودکان بهتدریج مهارتها و موفقیتهایشان را با مهارتها و موفقیتهای دیگران مقایسه میکنند و خود را نقد کرده و احساس حقارت میکنند. آنها در جریان دستیابی به مهارتهای جدید، نهتنها خود را ارزیابی میکنند، بلکه از همسالانشان بازخورد میگیرند. باید به آنها کمک کنیم وقتی احساس آسیبپذیری میکنند، جنبههای مثبت خود را به یاد آورند. در این مقطع رشد، اولینهای زیادی رخ میدهد: تماموقت در مدرسه بودن و سختتر شدن تکالیف درسی، ملحق شدن به گروهها، درس گرفتن، شرکت در تیمهای ورزشی. تعامل باهمسالان، رقابت و کسب مهارت، همگی مقداری اضطراب ایجاد میکند. بچهها باید خطر کردن و درعینحال ابراز کردن اضطراب و تردیدها و کنار آمدن با آنها را یاد بگیرند. عینی بودن شناخت کودکان در این محدوده رشدی، نمیگذارد تمام جوانب را در نظر بگیرند. کودکان در این مقطع نمیفهمند احساسات، درجات مختلفی دارد. معمولاً تصور میکنند آدمها مثلاً یا خیلی عصبانی هستند یا خیلی شاد. اگر بچهها متوجه این نکته نشوند، سوء تفاهم زیادی بین آنها و بزرگترها پیش خواهد آمد.
رشد اجتماعی
امروزه عده کمتری از کودکان در خانوادههای سنتی زندگی میکنند؛ بنابراین آنها با ساختارهای مختلف خانوادگی مواجه میشوند. آشنایی آنها با این ساختارها باعث میشود خانواده خود را عجیب ندانند و بایت خانواده خویش، خجالت نکشند. وقتی بچهها وارد کلاس دوم میشوند، دوستیها برای آنها مهمتر میشوند. ولی بسیاری از کودکان فاقد مهارتهای لازم برای دوستیابی و حفظ دوستیها هستند. در اواسط کودکی، الگوهای دوستیابی و دوست شدن بهتدریج انعطافشان را از دست میدهند و پیوستن غریبهها به حلقه دوستان سخت میشود.
در این دوران، شبکههای دوستی کمتر شده و بسیاری از کودکان از جمع دوستان طرد میشوند. در این مقطع بهتر است به آنها کمک کنیم مفهوم دوستی را در ذهنشان توسعه بدهند. اجتماعی شدن در چارچوب گروه همسالان یکی از مسائل رشدی مهم بچهها در این مقطع سنی است. پذیرفته شدن در گروه، به تدریج برای کودکان مهمتر میشود. آنها باید بفهمند عملکردشان بر رفتار دیگران با آنها تأثیر میگذارد. تشخیص رفتارهای مثبت در دوستیها، بخش مهمی از رشد و تحول اجتماعی است. در این سن بازیهای اشتراکی کم میشود. نوع بازی پسرها از دخترها متفاوت خواهد شد. در آنها رقابت باهمسالان و مشاجره دیده میشود. کودک بعضی مسئولیتها را میپذیرد. مدت کوتاهی با گروه همسال همکاری کرده و تقلید هم زیاد میکند.
رشد شناختی و ذهنی
هفتسالگی در اصطلاح مربیان، سن تفکر منطقی است. کودک ازنظر رشد ذهنی به مرحلهای میرسد که میتواند درباره حل مسائل محدودش، فکر خویش را به کار گیرد. تفکر او تا حدود زیادی با ضوابط علم و اخلاق و منطق سازگار است و بهاصطلاح چندان بیحساب به پیش نمیرود. بخش مهمی از اندیشه او متوجه غذا، استراحت، نحوه برخورد با پدر و مادر، معلم و ناظم و مسائل روزمره او در زندگی مدرسهای، بازی، جلب نظر دوستان و معاشران و وضع حال و کار خود است. بخش دیگری از تفکر کودک متوجه دیدهها و شنیدههای اوست. با وجود افزایش توان تفکر منطقی کودکان در این مقطع، آنها معمولاً نمیتوانند بین حقایق و مفروضات فرق بگذارند. درنتیجه گهگاه دچار سوء تفاهم شده و مشکلساز میشوند.
کودکان در جامعهای زندگی میکنند که در حال پیچیده شدن است. آنها در طول رشد و کمال مجبور میشوند بیشازپیش تصمیمگیری کنند؛ تصمیماتی که بسیاری از آنها دشوار است و نسبت به تصمیماتی که کودکان همسن آنها در نسلهای قبل میگرفتند، پیامدهای جدیتری دارند. پس بچهها در سنین پایین باید نحوه ارزیابی تصمیمات را یاد بگیرند.
چون کودکان در این سن عینینگر هستند، معمولاً همه چیز را تحتاللفظی تعبیر میکنند و بهسختی میتوانند گزینههای دیگر را در نظر بگیرند. این محدودیت شناختی ازلحاظ رشدی، هیجانی و تحصیلی بر آنها تأثیر میگذارد. درنتیجه یکی از راههای افزایش رشد شناختی کودکان این است که یاد بگیرند از منظرهای مختلف به مسائل بنگرند.
رشد بچه ها در هشت تا نهسالگی
رشد خودآگاهی
یکی از مهمترین تکالیف این سنین، تدوین معیارها و انتظارات رفتاری از خود و تدوین راهبردهای کنترل رفتار است. بچهها در طول رشد و کمال، معیارهای رفتاری را در خودپنداره (تصور از خود) قرار میدهند؛ اما چون هنوز در مرحله عینی هستند، ارزشمندی را بهراحتی با رفتار خود معادل میکنند. این معادله میتواند در آنها خودپنداره منفی ایجاد کند. پس باید این توانایی را در کودکان پرورش دهیم که بدانند میتوانند رفتارشان را عوض کنند ولی ارزشمندی آنها ربطی به عملشان ندارد. چون بچهها در این سن هنوز در مرحله تفکر عینی هستند، مسائل را دو مقولهای میبینند. درنتیجه خودشان را یا موفق میدانند یا شکستخورده، یا کامل یا ناقص. باید به بچهها کمک کنیم بفهمند آدم کامل وجود ندارد. در عوض، باید خود را با تمام نقاط ضعف و قوتشان بپذیرند و تا حد امکان، محدودیتهایشان را رفع کنند. همینطور که بچهها خودشان را برای مثال ازلحاظ پیشرفت و مقبولیت در گروه با یکدیگر مقایسه میکنند، خود انتقادگر میشوند و در خودپذیری مشکل پیدا میکنند. کودکانی که در خانوادههای ناکارآمد بزرگ میشوند، معمولاً تقویت مثبت و حمایت چندانی دریافت نمیکنند.
رشد هیجانی
اگرچه بچهها در این سن، احساسات را بهتر از مقطع پیشدبستانی تشخیص میدهند، ولی باید به آنها کمک کنیم تشخیص احساسات را یاد بگیرند، بفهمند راههای مختلفی برای ابراز احساسات دارند و همه در مورد یک رویداد الزاماً احساس یکسانی ندارند. این مهارتها زیربنای پختگی هیجانی میشوند. کودکان در جریان رشد، احساسات مثبت و منفی زیادی را تجربه میکنند. این خیلی مهم است که بچهها یاد بگیرند به نحوی با احساسات منفی خود کنار بیایند که درمانده و دلسرد نشوند.
رشد اجتماعی
الگوی دوستی کودکان در اواسط کودکی بهتدریج خشکتر میشود و کودکان بیشتر با همجنس خود بازی میکنند. این جریان نهتنها دامنه انتخاب دوست را محدود میکند، بلکه تفكر قالبی را که گاهی اوقات بر روابط آتی بچهها تأثير منفی میگذارد، تقویت میکند. جامعهپذیری در بافت همسالان یکی از مسائل اساسی این دوره است. دو مسئله پذیرفته شدن در گروه همسالان و «بهترین دوست»، انرژی زیادی از کودکان میگیرد. چون اختلافات و احساسات منفی معمولاً با دوستیها رابطه دارند، افزودن مهارتها و نگهداشتن دوستان، اهمیت زیادی در این مرحله از رشد اجتماعی دارد. طرد شدن برای بسیاری از کودکان تلخ است ولی در سراسر کودکی و نوجوانی به شکلهای مختلف رخ میدهد؛ بنابراین کودکان و نوجوانان باید راههای کنار آمدن با این مسئله را یاد بگیرند.
رشد شناختی
اگرچه در این مرحله رشد، تغییرات شناختی مهمی رخ میدهد، ولی بچهها هنوز بیشتر تحت امر احساسات هستند تا تحت امر عقل. همچنین نمیتوانند تجربههای خود را ادغام و یکپارچه کنند و روابط پیچیده رویدادها را نمیبینند؛ بنابراین لازم است به آنها یاد بدهیم پیامدها را پیشبینی کنند تا طعم تلخ عواقب منفی را نچشند.
رشدبچه ها در نه تا دهسالگی
رشد خودآگاهی
با ورود کودکان در کلاس چهارم، مهارت خودآگاهی و پیشرفتهایشان را با مهارتها و پیشرفتهای دیگران مقایسه میکنند. درنتیجه، رقابتجویی آنها بالا میگیرد. بچهها معمولاً خودشان را تحقیر میکنند و فرض را بر این میگذارند که نباید اشتباه کنند. درحالیکه باید بفهمند نمیتوانند کامل باشند و اشتباه خواهند کرد و این چیزی از ارزشمندی آنها کم نمیکند.
همینطور که بچهها بر تواناییهای خود واقفتر میشوند، از خودشان بیشتر انتقاد میکنند. ازآنجاکه آنها در این سن خیلی عینینگر هستند، خودشان را به آدمهای «خوب» و «بد» تقسیم میکنند و نقاط قوت و ضعف خود در حیطههای مختلف را در نظر نمیگیرند؛ بنابراین بهتر است کاری کنیم بهجای درجهبندی و ارزیابی کل وجودشان بر مبنای یک امر، تصویر کاملی از خود داشته باشند.
در این سن، همسالان روزبهروز نقش مهمتری در دنیای کودکان بازی میکنند. تائید همسالان و تأييد معلمان و والدین برای آنها خیلی مهم است. ولی لازم است به کودکان کمک کنیم بدون وابسته شدن به تائید دیگران، زندگی کنند و بفهمند ارزشمندی آنها ربطی به تائید شدن یا نشدن از سوی دیگران ندارد. در این دوره از رشد، تغییرات شناختی و توسعه دنیای اجتماعی کودکان، نقش مهمی در تحول شخصیت آنان بازی میکند. کودکان درحالیکه چیزهای جدیدی تجربه میکنند در تصور خود از خویشتن، بازنگری کرده و آن را گسترش میدهند.
رشد هیجانی
نگرانی در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی کم نیست. بسیاری از این نگرانیها ازلحاظ رشدی، طبیعی هستند. ولی برخی دیگر با معضلاتی مثل نقلمکان، طلاق، مسائل مالی، خشونت یا سوء رفتار با آنها مرتبط هستند. کودکان در این سن مکانیسمهای کافی و رضایت بخشی برای کنار آمدن با نگرانیها ندارند. در ضمن در این مقطع سنی به خاطر سطح رشد شناختی خود، تمامی ابعاد و شئونات را در نظر نمیگیرند؛ درحالیکه اگر این کار را انجام بدهند، با احساس نگرانی خود برخورد بهتری خواهند داشت. یکی از راههای کنترل رشد هیجانی کودکان این است که به آنان یاد بدهیم وضعیت خود را بسنجند و راههایی برای کنار آمدن با نگرانیها بیابند.
رشد اجتماعی
کودکان در این سن باهمسالان دوست میشوند و به فعالیتهای دستهجمعی توجه بیشتری نشان میدهند و رقابتجویی آنها بیشتر میشود. رقابتجویی گاهی اوقات تبعات منفی دارد، چون بعضی از بچهها به آب و آتش میزنند تا «بهترین» باشند. اگر آنها برای حفظ موقعیت خود، به تحقیر و رفتارهای منفی رو بیاورند، رابطهشان با دیگران دچار مشکل میشود و ازآنجاییکه کودکان باید با دیگران همکاری کنند، لازم است مهارتهای لازم برای همکاری را کسب کنند. در این سنین خیلی پیش میآید که بچه ها برای یکدیگر قلدری کنند؛ اما با آموزش مدیریت هیجانی میتوانند با قلدری دیگران کنار بیایند. با پختهتر شدن و گسترش شبکه روابط اجتماعی، بچهها با آدمهایی مواجه میشوند که به نحوی با آنها بدرفتاری میکنند؛ بنابراین اگر به کودکان کمک کنیم مهارتهای لازم برای کنار آمدن با معضلات روابط را یاد بگیرند، اقتدار آنها بیشتر میشود.
رشد شناختی
چون بچهها در این سن، عینینگر هستند مسائل را از جنبه های مختلف نمیبینند. درنتیجه در روابط خود دچار سوء تفاهم شده و ناراحت میشوند چون همهجانبه نگری نمیکنند. آموختن این مهارت، جزء مهمی از رشد شناختی کودکان است.
یکی از سختترین تکالیف رشدی، در نظر گرفتن پیامدها است. به همین دلیل برای گرفتن تصمیمات خوب باید این مهارت را کسب کنند. اگرچه کودکان در این سن میتوانند منطقیتر و واقعبینانهتر فکر کنند، ولی فرضیهسازی، تعمیم افراطی و تفسیر نادرست اطلاعات همچنان در بین آنها رایج است. آموختن مهارتهای لازم برای تفکر عاقلانه، یکی از ارکان رشد شناختی است.
کودکان در کلاس چهارم میتوانند استنباط و در حل مسائل، چندجانبه نگری کنند. تفکر آنها در این مقطع بهطورکلی منطقیتر و واقعبینانهتر است. ولی همینطور که پختهتر شده و با مشکلات بیشتری مواجه میشوند، باید در حل مسائل بهتراز قبل عمل کنند.
رشدرده سنی ده تا یازدهسال
در کلاس پنجم، یادگیری و تسلط، دو تکلیف مهم هستند. بهتر است بچهها بفهمند قرار نیست هر کاری را بهطور کامل انجام بدهند و اشتباه کردن، بخشی از یادگیری است. بچهها در این مرحله از رشد بهتدریج درک ثابت و جامعی از خود پیدا میکنند. یکی از اجزای مهم این فرایند، «من» و «غیر من» است.
چون سرعت رشد بچهها در سنین ۱۰- ۱۱ سالگی متغیر است. تعجبی ندارد که بعضی از کلاس پنجمیها خیلی متفکر باشند و برخی هنوز در کارهای بچههای کوچکتر غرق باشند. تفاوت بچهها در رشد باعث میشود وقتی به دنبال این هستند که بفهمند «چه کسی» هستند، گیج و پریشان شوند.
رشد هیجانی
موضوعی که به این دوره مربوط میشود ترس از پذیرفته نشدن در جمع همسالان، رها شدن و انتخاب نشدن در تیم (انتخاب شدن بهعنوان نفر آخر) است. کودکان معمولاً نمیتوانند احساس خود را بهخوبی بیان کنند و از بیان احساسشان خودداری میکنند؛ بنابراین فکر میکنند تنها کسی هستند که احساس رهاشدگی و تنهایی میکنند. درنتیجه بهتر است بفهمند فقط آنها چنین احساسی ندارند؛ بهتر است ابزارهایی جهت اداره کردن هیجانات به آنها بدهیم. اگرچه بچهها در این سن بهتدریج میفهمند علت مستقیم ناراحتی دیگران نیستند، ولی در مورد خودشان فکر میکنند فلان چیز یا فلان آدم آنها را عصبانی کرده است. کودکان در این مقطع در جریان مسلط شدن بر دروس، رابطه باهمسالان و مسابقات و رقابتهای ورزشی و غیرورزشی و سایر امور، هیجانات منفی بیشتری را تجربه میکنند؛ بنابراین مهم است که بر هیجاناتشان کنترل داشته باشند. اگرچه این دوران یکی از بهترین دورههای رشد است، ولی بسیاری از بچهها وضعیت خانوادگی خوبی ندارند، چون با چیزی بیش از تجربهها و استرسهای معمول مواجهاند. بسیاری از بچهها احساس ناخوشایندی در مورد وضعیتشان دارند. ازاینرو لازم است کمک کنیم احساسات ناخوشایند خود را بشناسند و ابراز کنند و با آنها کنار بیایند. بچه ها در این سن بیشازپیش درگیر رابطه باهمسالان میشوند، ولی این افزایش درگیری، ترس از طرد شدن و تمسخر را به دنبال دارد. لازم است به بچهها بفهمانیم بچههای دیگر هم چنین ترسهایی دارند و به آنها کمک کنیم راههایی برای کنار آمدن با احساساتشان بیابند.
رشد اجتماعی
اجتماعیتر شدن بچهها در کلاس پنجم باعث میشود به سازمانهایی مثل تیمهای ورزشی و اردوها یا باشگاهها ملحق شوند. به همین دلیل بیشازپیش به همکاری نیاز دارند. تعلیم بچه ها در رابطه با نقش آنان در گروه میتواند رشد اجتماعی آنان را تسهیل کند. مهارتهای اجتماعی در این سنین غنیتر میشود. بااینحال هنوز یکدیگر را گاهی مسخره می کنند. بچهها بهراحتی با یکدیگر اختلاف پیدا میکنند، چون همسالان بر آنها فشار زیادی میآورند تا مرتکب رفتارهای نادرست شوند. نیاز بچهها به برتری یافتن بر یکدیگر نیز میتواند به رقابت ناسالم منتهی شود. دعوا با دوستان در بین این گروه سنی، شایع است و میتواند منشأ ناکامی شود. در این مقطع رشد که رابطه باهمسالان اهمیت زیادی پیدا میکند، بچهها بر اثر کنار گذاشته شدن، مسخره شدن و تحقیر شدن به هم میریزند. چون کودکان در این مقطع هنوز تا حد زیادی عینینگر هستند نمیتوانند در چنین شرایطی، افکار و احساسات و رفتارهای دیگری را دنبال کنند؛ بنابراین نگاه جامع، نقش مهمی در رشد اجتماعی کودکان بازی میکند. اگرچه خودمحوری در این سن کمتر میشود و میتوانند دنیا را از دریچه چشم دیگران ببینند، ولی همیشه نمیتوانند اینطور باشند. درنتیجه معمولاً در روابطشان با پدر و مادر، معلمان و همسالانشان دچار سوء تفاهم میشوند. پس تقویت این مهارت موجب بهبود روابط میان فردی بچه ها میشود.
رشد شناختی
بچه ها وقتی به پایان کودکی میرسند فرصت بیشتری برای انتخاب پیدا میکنند. درک اینکه چطور حق انتخاب را بشناسند و چطور به اهمیت آن پی ببرند، یکی از مهارتهای شناختی است که به آنان کمک میکند مشکلات پیچیدهتر را رفع کنند. هرچند بچه ها در این سنین از مهارتهای فکری پیچیدهتری استفاده میکنند ولی هنوز تفسیرهای تحتاللفظی دارند. به همین دلیل گهگاه افکار نامعقولی میپروراند. تفکر نامعقول بر تمام جنبههای رشد بچهها تأثیر منفی میگذارد. درنتیجه اگر به آنها کمک کنیم عاقلانه بیندیشند، بر رشد شناختی آنان تأثیر بسیار مثبتی خواهیم گذاشت. اگرچه مهارتهای شناختی بچه ها در این مقطع سنی بهخوبی پرورش یافته است، ولی بچهها روزبهروز باید تصمیمات سختتری بگیرند. چون بچه ها در این مقطع هنوز تا حد زیادی در زمان حال زندگی میکنند و به آینده زیاد فکر نمیکنند، لازم است پیامد تصمیماتشان را در نظر بگیرند و این کار را تمرین کنند. در سال پنجم تحصیلی، ازنظر رشد پیشرفت کرده و مجبور میشوند تصمیماتی بگیرند که متضمن قضاوتهای اخلاقی هستند و پیامدهای جدیتری دارند. فشار همسالان که در این سن شدیدتر میشود، بر تصمیمگیریهای آنان تأثیر میگذارد. اگر بچهها در مورد مشکلات این مقطع سنی، اطلاعات بیشتری کسب کنند، بهتر و آسانتر تصمیمگیری خواهند کرد.
رشد گروه سنی یازده تا دوازدهسال
یکی از تکالیف مهم نوجوانان این است که تصویر خوبی از خودشان داشته باشند، اما این حقیقت که میخواهند آینه دوستانشان باشند، اوضاع را پیچیده میکند. آنها در این مقطع سنی باید بفهمند کی و چی هستند. در این مقطع رشد، سرعت رشد و پختگی متغیر است. بسیاری از نوجوانان بین ۱۰- ۱۱ سالگی وارد بلوغ میشوند. این واقعه میتواند مایه شرم و خجالت بسیاری از نوجوانان شود که دوست ندارند با همسالانشان فرق داشته باشند. عدهای با افزایش وزنشان مشکل پیدا میکنند و خجالتی میشوند. این گروه برای آنکه همسالانشان آنها را دست نیندازند از آنها فاصله میگیرند. عدهای هم نگران سایر جنبههای سر و وضع و تواناییهای ارتباطیشان میشوند. در این مرحله رشد، اکثر نوجوانها هنوز تا حدی تفکر عینی دارند ولی به تدریج در این سن تفکر عینی به انتزاعی تبدیل میشود و قدرت استدلال فرد و تفکر منطقی رو به افزایش است. درنتیجه بهراحتی در دام دوگانه نگری میافتند و خودشان را خوب یا بد در نظر میگیرند. چون این طرز فکر بر خودپذیری آنان تأثیر منفی میگذارد، بهتر است به آنان کمک کنیم که آدمها را ترکیبی از نقاط قوت و ضعف بدانند. نوجوانها با اظهارنظرهای خانواده، همسالان و معلمان درباره آنها و مشاهده واکنش دیگران به خودشان، خود را میشناسند. چون نوجوانها هنوز نمیتوانند بهصورت کاملا انتزاعی (ذهنی) فکر کنند، عده زیادی از آنها خودپنداره های نادرستی دارند، زیرا همهجانبه نگری نمیکنند. آنها حرفها و نظرات منفی دیگران را میشنوند و خودشان را آدمهای بدی فرض میکنند. این تعمیم بر توان خود پذیری آنان تأثیر منفی میگذارد. میزان تسلط آنها بر این تکالیف، تأثیر شدیدی بر ادراک آنان از خودشان میگذارد. چون هنوز تا حدودی عینینگر هستند، خود را موفق یا شکستخورده در نظر میگیرند و فرض میکنند اگر میخواهند موفق باشند، باید کامل باشند؛ بنابراین لازم است به آنان کمک کنیم بفهمند موفقیت و شکست درجات دارد و آنها نمیتوانند در تمام کارها کامل باشند. البته به خاطر داشته باشید که برخی از افراد بدلیل شرایط نامساعد دوران نوجوانی حتی در بزرگسالی هم به تفکر انتزاعی یا منطقی نمی رسند و رفتار منطقی با افراد و مشکلات ندارند و این یکی از معضلات جامعه است.
رشد هیجانی
در اوایل نوجوانی، نوجوانان از افکار و احساساتشان بیشتر باخبر میشوند. همچنین بهتدریج میفهمند واکنش دیگران گاهی اوقات با واکنش آنها فرق دارد چون تفاسیر متفاوتی از رویدادها و تجربهها دارند. این مهم است که نوجوانان یاد بگیرند به تفاوت واکنشها احترام بگذارند و با احساسات و ظرافت بیشتری به واکنش دیگران پاسخ بدهند. با ورود به کلاس ششم همانطور که پختهتر میشوند بهتدریج میفهمند احساسات قابل تغییر هستند. ولی نمیدانند چقدر میتوانند در احساس خود تغییر ایجاد کنند. به همین دلیل بهراحتی تحت فشار هیجانات منفی قرار میگیرند و فکر میکنند کاری از دست آنها برنمیآید.
اگر کاری کنیم که آنان بفهمند میتوانند احساس خود را عوض کنند، با هیجانات مشکلساز خود برخورد بهتری خواهند کرد. بسیاری از نوجوانان علاوه بر چالشهای معمول دوران نوجوانی، دچار احساسات منفی زیادی میشوند. اگر به آنها کمک کنیم بفهمند چطور میتوانند خود را خوشحال کنند، هیجانات منفی به آنها کمتر فشار خواهد آورد. اگرچه نوجوانها وقت خود را بیشتر با دوستانشان میگذرانند و کمتر به خانواده وابستهاند، ولى آنها همچنان معترف هستند هنوز به والدینشان نیاز دارند، هرچند نه مثل سالهای قبل.
نوجوانها همچنان تحت تأثير اتفاقات درون خانواده هستند. معضلاتی مثل اعتیاد والدینشان، طلاق و فوت والدین و یا سایر معضلات، احساسات تندی در آنها ایجاد میکند. کمک کردن به نوجوانان برای آنکه به احساسات خود درباره موارد خانوادگی پی ببرند و راههای سالمی برای ابراز احساسات بیابند، نقش مهمی در رشد هیجانی آنان بازی میکند. نوجوانان در این سن كلمات احساسی زیادی را آموختهاند و بیشازپیش ارتباط و تفاوت احساس کردن با عمل کردن را میفهمند. اگر به آنها کمک کنیم تأثیر رفتارهای مختلف را ارزیابی کنند، ازلحاظ هیجانی و رفتاری بیشتر رشد خواهند کرد.
رشد اجتماعی
اکثر نوجوانها با شور و شوق خاصی میگویند دوستانشان مهمترین آدمهای زندگی آنها هستند. بسیاری از نوجوانها، مدرسه را محل تعامل با دوستان میدانند و یادگیری برای آنها در درجه دوم اهمیت است. به همین دلیل درباره دوستانشان شدیداً احساساتی میشوند؛ بهویژه وقتی روابط آنها خوب پیش نمیرود.
بنابراین نوجوانان برای شروع و حفظ دوستیهای خود به یک رشته مهارت نیاز دارند. عضویت در گروه برای بسیاری از نوجوانها خیلی مهم است، چون در این مرحله باید مهارتهای لازم برای روابط میان فردی مثبت را یاد بگیرند. ازآنجاکه این گروه از نوجوانان در آغاز فراگیری مهارتهای تفکر انتزاعی هستند، بهراحتی دچار سوءتعبیر میشوند. نتیجهگیریهای عجولانه میکنند و مطابق نتیجهگیریهای غلط، عمل میکنند. برخی از آنها معمولاً دچار مشکلات رابطهای میشوند. تعلقخاطر به دوستان و داشتن دوست در اوایل نوجوانی شدیداً مهم میشود. در روابط نوجوانان، هرلحظه تغییر حالت و عقیده بسیار شایع است. اگرچه بیثباتی در روابط نوجوانان عادی است ولی این بیثباتی، احساس گیج شدن و سایر احساسات ناخوشایند را در پی دارد.
اگر میخواهیم روابط میان فردی نوجوانان بهتر شود، بهتر است به آنها کمک کنیم بین مهارتهای اجتماعی مثبت و منفی فرق بگذارند. همینطور که نوجوانان از خانواده دور میشوند، نقش دوستان و همسالان در زندگی آنها پررنگتر میشود و همسالان جزء مهمی از رشد آنان میشوند. اگر همسالان عامل حمایت و ناکامی هستند، ولی اکثر نوجوانان میگویند تفریح با دوستان، مهمترین اصل در زندگی آنهاست.
توانایی مدیریت خود نوجوانان در اوایل نوجوانی روزبهروز بیشتر میشود. آنها برای خود اهدافی تعیین میکنند و مسیر رسیدن به آن اهداف را مشخص میکنند. تعیین هدف، یکی از مهارتهای ارزشمند زندگی است و نقش بسیار مهمی در پذیرش مسئولیت اعمال خود بازی میکند.
رشد شناختی
بچه ها با ورود به دوره نوجوانی باید تصمیمات سختتری بگیرند. چون در این مرحله تفکر منطقی آنها هنوز در حال تحول است، تعليم مهارتهای تصمیمگیری به آنها بسیار مهم است. اگرچه نوجوانان منطقیتر از کودکان فکر میکنند، ولی خوب است رابطه طرز فکر و عمل خود را بفهمند تا انتخابهای آگاهانهتری داشته باشند. بسیاری از نوجوانان چون در مراحل اولیه تفکر عملیاتی صوری هستند، نمیتوانند پیامد انتخابهایشان را در نظر بگیرند. چون آنها در این سن تحت نفوذ همسالان هستند، درگیر کارهایی میشوند و اعمالی انجام میدهند که پیامدهای نامطلوبی دارد. درنتیجه لازم است به آنها کمک کنیم پیامد اعمال و کارهای خود را در نظر بگیرند و آنها را ارزیابی کنند. بچهها در این سن چون همواره منطقی فکر نمیکنند و همواره از استدلال منطقی استفاده نمیکنند، لازم است به آنها کمک کنیم مهارتهای لازم برای سنجش تأثیر تصمیمات و اعمال را کسب کنند.
در تمامی مراحل والدین نقش بسزایی در رشد و بالندگی فرزند خود و کاهش استرس و اضطراب در آنها ایفاء می کنند ولی در دوران نوجوانی نقش والدین در الگو سازی برای نوجوان از اهمیت بالایی برخوردار است.
تنظیم و گردآوری: دکتر روزا ابوالقاسم
در تمامی مراحل والدین نقش بسزایی در رشد و بالندگی فرزند خود و کاهش استرس و اضطراب در آنها ایفاء می کنند ولی در دوران نوجوانی نقش والدین در الگو سازی برای نوجوان از اهمیت بالایی برخوردار است.
تنظیم و گردآوری: دکتر روزا ابوالقاسم
برای ثبت دیدگاه، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید